بسم الله الرحمن الرحیم
من تپش های دلم بسته به لبخند شماست
صبح روز دوشنبه 17 شهریور رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از بیمارستانهای دولتی، تحت عمل جراحی قرار گرفتند که بحمدالله این عمل با موفقیت به پایان رسید. با گذشت کمتر از 24 ساعت از انتشار خبر فوق بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی به نحوی سعی در ابراز ارادت به ولی امرمسلمین جهان را داشتند. ارادتی که گاه رنگ سالهای نه چندان دور را میگرفت با همان شعار «خدایا تا ظهور دولت یار، گل پیغمبر ما را نگه دار». قبله همان قبله است، جوانان همان جوانان دهه 60 با همان ارادت و دلدادگی به آرمانهای انقلاب اسلامی، جوانانی که شعار و اعتقادشان را نیز میتوانند به اشتراک بگذارند. در ادامه بخش کوتاهی از اشعار، یادداشتهای کوتاه منتشر شده به شکرانه سلامت رهبر معظم انقلاب اسلامی در شبکههای اجتماعی میآید:
رضا احسان پور در اولین ساعات پس از انتشار خبر بستری شدن رهبر انقلاب این شعر را سرود:
سلام سیّدِ خوبم؛ خدا نگهدارت
هزار ناز طبیبانه است بیمارت
تمام درد و بلاها به جان من، آقا!
مباد لحظهای اصلاً دهند آزارت
گرهگشاتر از آنی که کوری گرهها
به دستهای تو افتد؛ کُند گرفتارت
عزیز ملّت ایران، ادامهی خوبان
بیا دوباره به میدان، ببند دستارت
سرت سلامت و جانت دوباره جانافزا
بیا که چشم به راه توایم و دیدارت...
جان ما را بگیرد آنکه خودش ... حفظ کرده همیشه جانت را ... خبر رفتن اتاق عمل ... کشته از صبح عاشقانت را ... تو مسیحی و این دل شیدا ... به هوایت همیشه مصلوب است ... جان عالم فدای نامت! ما ... نگرانیم، حالتان خوب است؟
بغض دارم چون غمت سوز صدا را می کشد
عاقبت عشق تو مجنون شما را می کشد
بس که عادت کردهام بر قامت استادهات...
روی تختی و همین عکس تو ما را میکشد...
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد ... وجود نازکت آزرده گزند مباد ... سلامت همه آفاق در سلامت توست ... به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
لبخند تو خلاصهى خوبیهاست ... لَختی بخند، خندهى گل زیباست
من مست نگاه تو ولی امر جهانم ... از ناخوشی حال تو آقا نگرانم... من نذر تو کردم همهی هستی خود را ... تا زود سلامت بشوی نذر تو جانم
نذر کردم برای بهبودیت... اشکهای محرم و صفرم ... سایهات مستدام آقا جان ... ای فدای تو مادر و پدرم
خبر آمد که تو بیمار شدی! ... زار شدم... با دلم بر سر بالین تو احضار شدم ... قوت چشم من از قوت چشمان تو بود ... چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
میدانم که خوبید خدا رو شکر ولی ... چشمانم توان دیدنتان در بستر را ندارد... میدانم که خوبید خدا رو شکر ولی... عادت کردهایم به ایستادن با شکوهتان ... میدانم که خوبید خدا رو شکر ولی... پدر هستید و تکیه گاه یک امت
لاله زار عمر یک دم بی گل رویت مباد
ای گل رویت بهار عالم آرای همه
من تپشهای دلم بسته به لبخند شماست
خنده های نمکینت تب بالای مرا می کاهد
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی